جوانی را بسر کردم چه خوش در عصر تو آقا
جوانتر میشوم هر سال از سال دگر آقا
زمین آباد خواهد شد به لطف حضرت مولا
بهاری میشود دلها از این سیمای زیبایت
گره ها باز خواهد شد به دستان تو ای یکتا
همه در انتظار یک تبسم از لبت هستند
تمام عاشقان از روی زیبای تو چون شیدا
جوانی را بسر کردم چه خوش در عصر تو آقا
یقینا نیست از احوال من بهتر کسی جانا
مداوا میشود هر دردی از ذکری که میخوانی
شود گمگشته های ما همه از نور تو پیدا
تبسم های تو شاداب میسازد دل و جانم
دلیل این همه لطف از تو میدانم نه از دنیا
چه خوش روزی که ما را بگذرانی از ره تاریک
نخواهم کرد جز با ذات بی همتای تو نجوا
وجود جعفری گردد فدای لحظه ات مولا
که از عشق تو گردد هر گدائی پادشاه اینجا
محمدرضا جعفری